۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

تکلیف چیست؟ مدیریت روابط عمومی یا تبلیغات!

یکی از مهمترین آفت ها که امروز روابط عمومی ما به آن دچار شده است، گم کردن هدف روابط عمومی از ارتباط با مخاطب است یا به بیان ساده تر؛ انتظاری است که مدیران دستگاه ها، سازمان ها و نهاد ها از مدیران روابط عمومی دارند، برای اینکه بتوانند بهتر سازمان را تبلیغ کنند. نکته ی قابل توجه این است که روشن کنیم اصولا" کار روابط عمومی تعامل و اقناع مخاطب است یا بهره برداری از مخاطب؟! از آنجا که اغلب مدیران ما متأسفانه به جای آنکه اقناع مخاطب را سرلوحه ی کار خود قرار داده و از آن برای پیشبرد اهداف سازمان بهره ببرند، با نگاهی ابزاری به مخاطب، انتظار بهره برداری از وی را دارند و چالش عمده ی روابط عمومی ها در تعارض با اهداف اصلی روابط عمومی، از همین جا آغاز می شود. بنابراین مناسب است که روابط عمومی در هر سازمانی با تشریح کامل اهداف و فعالیت ها ابتدا برای خود و سپس برای مدیران دستگاه، مرز بین روابط عمومی و تبلیغات را روشن و از افتادن در یک مسیر انحرافی برای ادامه ی فعالیت جلوگیری نمایند. شاید تبلیغات هم به عنوان بخشی از فعالیت های روابط عمومی در هر سازمانی تعریف و مد نظر باشد، ولی هرگز نباید با اهذاف عالی روابط عمومی که همانا به دنبال تعامل دوسویه و حتی تک به تک با مخاطب فعال و هوشمند؛ همراه با واقع گرایی، جدیت و شفافیت است و در این زمینه بیشتر دارای یک مسئولیت اجتماعی است و در برابر افکار عمومی نیز پاسخگو است؛ یکی شمرده شده و اشتباه شود. آقای " غلامرضا کاضمی دینان" در وبلاگ خود ( اینجا ) به تفاوت های بین روابط عمومی و تبلیغات به تفکیک موضوع بحث کرده اند که مطالعه ی آن خالی از لطف نیست.

۱ نظر:

  1. با سلام
    من فکر می کنم اگر مدیر روابط عمومی خدش قوی باشه میتونه رئیس سازمان رو هم در جهت اجرای صحیح برنامه های روابط عمومی هدایت کنه.
    اکبری

    پاسخحذف