در دنیای امروز نسبت به دهههاي پيش از اين تغییرات زیادی به وجود آمده و نظريه " مك لوهان " عينيت يافته؛ جهان کوچک شده و به راحتي با ابزار و ادوات مختلف از جمله هواپیما، راهآهن و ماهواره و اینترنت به تمامی نقاط جغرافیایی دسترسی داریم و لذا دسترسی به دنیا آسانتر شده اما از سوي ديگر چون این دسترسی در بسیاری از موارد مستقیم نیست دنیا و جهان را بزرگتر کرده است جون در چنين شرايطي با اطلاعات بیشتری روبرو هستيم به طوريكه قدرك درك و دريافت اين حجم انبوه اطلاعات را هم نداريم و همين مسأله باعث سردرگمي و عدم توازن در جامعه شده است.
در شرايطي كه حجم اطلاعات به صورت لحظه اي رو به افزايش است، رسانهها به عنوان حلقه واسط بين افراد جامعه با وقايع و اتفاقات جامعه به دروازهباني اخبار پرداخته وهمين نقش رسانهها باعث شده است كه افراد ديگر وقايع و اتفاقات را به صورت طبيعي دريافت نكرده و تنها تصوير و يا شمايي از آن را در پيشرو داشتهباشند و اين همان شكاف و فاصلهاي است كه در جوامع امروزي به راحتي قابل مشاهدهاست. اين فاصله ناشي از احساسي است كه در بشر امروز ايجاد شده است كه همواره ميپندارد كه خيلي ميداند، در حالي كه دادههاي بشر زياد شده است ولي همه آنها اطلاعات نيست و حتي تمامي اطلاعات هم در سطح دانش بشري محسوب نميشود.
در جامعه امروزي بشر بدون ارتباطات نمیتواند زندگی کند و به همين دليل است كه كاربرد رسانهها اهميت پيدا ميكند. تا جايي كه شكلدهي افكار عمومي و بسيج همگاني در يك جهت خاص به عنوان يكي از مهمترين كاركردهاي رسانههاي مدرن بهحساب ميآيد.
در شرايط عصر دانايي اغلب اطلاعات ما از رسانهها، ماهوارهها و از طریق تصاویری که دیگران نیز آن را از رسانهها دریافت کردهاند كسب مي شود و هر چقدر كه سطح اعتماد مردم نسبت به رسانهها بالا رود نسبت تأثيرگذاري آنها نيز بيشتر خواهدشد.
روابط عمومي در اين بين كاركردي دوسويه دارد؛ از يك سو به عنوان رابط بين دولت و ملت با استفاده از كانال رسانه بايد نقش اعتماد سازي براي دولت را ايفا نموده و با ارتباط مطلوبي كه با رسانهها برقرار ميكند از اين نقش به نحو مطلوبتري بهره ببرد و از سوي ديگر با ارسال اطلاعات درست از سازمان مربوطه و انتقال درست و به موقع افكار عمومي به مديران سازمان،اعتماد مردم به رسانهها را افزايش دهد تا بدينوسيله به يكي از كاركردهاي اصلي خود كه ايجاد تعادل و توازن در جامعه است، جامه عمل بپوشاند.