یکی از آفت های جدی در عرصه ي مدیریت هر کاری " روزمررگی " است که شاید بتوان گفت این آفت بیش از هر چیز و جای دیگر دامنگیر نهاد روابط عمومی شده است.
نگاهی به پیشینه تاریخی روابط عمومی و چگونگی شکل گیری آن در ایران نشان از حضور نیروهای غیر متخصص در این عرصه همراه با سیستم مدیریتی کاملا" بسته و منفعل دارد و همین مهم روابط عمومی ها را متأسفانه به ورطه ای کشاند که بجای انجام رسالت اصلی خود ، بیش از هر چیز به حاشیه ها پرداخته و موجب شکل گیری نگاه عمومی و تصویر ذهنی مردم و مخاطبان از روابط عمومی به این سبک و سیاق شود. و ایجاد این نوع نگرش به روابط عمومی از سوی مردم ، این نهاد پویا را عملا" گرفتار روزمررگی ها نماید .
اگر واقع بین باشیم در می یابیم که تصویر ذهنی مردم از روابط عمومی در عباراتی چون : " تبليغات چي " ، " پوستر چسبان " ، " تشریفات چی " ، " مراسم گردان " و نهایتا" " توجیه گر اعمال نادرست سازمان " ؛خلاصه می شود . هر چند که باز اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که در یک دهه ي گذشته حرکت های مثبت و ارزنده ای در جهت رشد و تعالی رسالت روابط عمومی و تبیین جایگاه آن صورت پذیرفته است و لی این تحولات نه کافی بوده و نه موجب تغییر نگرش اساسی در مردم شده است .
البته هر یک از تعابیری که در بالا ذکر شد ممکن است یکی از فنون یا وظایف روابط عمومی باشد ، ولی هیچ یک نه تنها وظیفه است و نه اصلی ترین وظیفه! ؛ پس اگر مخاطبان هر سازمانی از روابط عمومی آن سازمان تعابیر مشابه داشته باشند، این بدان معناست که مدیران و کارگزاران روابط عمومی در آن نهاد یا سازمان از رسالت اصلی خود فاصله بسیاری گرفته اند و به شدت دامنگیر این آفت جدی _ که از آفات مدیریتی در جوامع در حال گذار نیز می باشد _ شده اند .
مهمترین عوامل تأثیر گذار در روزمررگی روابط عمومی را می توان در دو بخش " درون حاکمیت " و " خارج از حاکمیت " تقسیم کرد.
" دولت ، مدیران سازمان ها و مدیران و کارگزاران روابط عمومی " به عنوان عوامل درون حاکمیت و " کارکنان سازمان ها ، ارباب جراید و مخاطبان " به عنوان عوامل خارج از حاکمیت مطرح می باشند که در اين مختصر سعي مي كنم به تحليل و بررسي نقش عوامل درون حاكميت به عنوان پارامترهاي كليدي بپردازم :
1- دولت : دولتمردان وسیاستگذاران هر نظامی ، تبیین کننده نقش مردم در حاکمیت می باشند.میزان اعتقاد دولت به دسترسی مردم به جریان آزاد اطلاعات ، تعیین کننده ي حد و مزر روابط عمومی درجوامع باز و فارغ از سیستم های مدیریتی بسته خواهد بود. هرچقدر بر میزان اطلاعات و دانش عمومی مردم افزوده شود ، با حقوق خود نسبت به حاکمیت بیشتر آشنا شده و کارکرد روابط عمومی در چنین شرایطی تخصصی تر ، پویا تر و معنا دار تر خواهد بود و بالعکس به هر میزانی که جامعه، سنتی تر و به دور از جریان آزاد اطلاعات باشد ، روابط عمومی نیز به حاشیه رانده شده و برای توجیه حضور خود به ناچار به روزمررگی کشانده خواهد شد.
2- مدیران سازمان ها : سازمان ها به عنوان اولین کانال ارتباط مخاطبان بیش از هر عنصر دیگری در پویایی روابط عمومی ها مؤثر می باشند ، و مدیران به عنوان عامل اصلی در هر سازمانی می توانند در تعیین نقش و جایگاه روابط عمومی به عنوان حلقه واسط بین سازمان و مردم ؛ تأثیر گذار باشند .
اگر مدیران به مدیریت مشارکتی به معنای واقعی آن – نه به شکل صوری و فقط در گفتار – اعتقاد داشته باشند ، پر واضح است که باید استراتژی سازمان را با مشارکت کارکنان و نظر و خواست مخاطبان خود تعریف نمایند. در این نوع مدیریت ؛ کارکنان و مخاطبان سازمان نه تنها از تمام امور سازمان اعم از سیاست گذاری ها و راهبرد ها آگاه خواهند بود بلکه با ارائه نظرات و پیشنهاد های خود در تصمیم سازی ها دخیل و بر انجام امور و جریان حرکتی سازمان نیز نظارت مستقیم و غیر مستقیم خواخند داشت. مدیران نیز در چنین سیستمی ملزم به پاسخگویی در قبال مسؤولیت های خود خواهند بود و اینجاست که روابط عمومی به عنوان یک نهاد پویا و در راستای رسالت های اصلی خود ، از انفعال خارج شده ، به انجام وظیفه خواهد پرداخت.
ولی در صورتی که مدیران به اداره سازمان به شیوه های سنتی بپردازند – که متأسفانه بیشتر مدیران ما با این رویکرد به مقوله مدیریت می نگرند – بی تردید روابط عمومی هم از اطلاع رسانی شفاف دور شده و بیشتر به عنوان توجیه گر اعمال نادرست سازمان به ایفای نقش می پردازد و ادامه این روند یعنی پاسخ های از پیش تعیین شده برای توجیه افکار عمومی و افتادن در دام روزمررگی .
3- مدیران و کارگزاران روابط عمومی : با توجه به تمامی مسائل مطرح شده به اعتقاد بنده اگر مدیران روابط عمومی با این فن به شکل حرفه ای آشنا باشند ؛ حتی المقدور اجازه نخواهند داد این آفت (روزمررگی ) دامنگیر این نهاد شود .
با نگاهی به پیشینه تاریخی روابط عمومی ها در ایران ، می بینیم که هرگاه مدیر روابط عمومی از بین افراد غیر متخصص و یا به دور از تجربه کافی در این عرصه انتخاب شده است ، فقط به دلیل عدم آشنایی با این فن ، روابط عمومی را به سمت و سویی برده است که حتی برداشت عمومی از این حرفه را تغییر داده است ، تا حدی که اغلب مدیران سازمان ها یا فکر می کنند یا بهتر است بگوییم ترجیح می دهند که اینگونه فکر کنند ! که مدیر روابط عمومی اگر خطاط خوب ، مجری خوب و مداح خوب و یا ... باشد ، برای این حرفه کفایت می کند! و گزینش مدیران و مسؤولین غالبا" بر این اساس شکل می گیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر