۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

سال نو مبارک


امیدوارم زیباترین گل ها زیر
پایتان؛

قشنگ ترین چشم ها بدرقه ی راهتان؛

دل انگیز ترین لبخند ها بر لبانتان

و بالاترین دست ها نگهبانتان باشد.


پیشاپیش عید باستانی نوروز مبارک

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

روابط عمومي و خرد جمعي

فرانسيس گالتون،‌ دانشمند انگليسي متخصص آمار و وراثت، كه نظريه‌اي داده بود مبني بر اين كه كمال انساني، وراثتي است و اندك افرادي واجد شرايط لازم براي حفظ سلامت جامعه هستند، در پاييز سال 1906، در جشنواره‌ي محلي دام‌ و ماكيان غرب انگلستان در پليموث شركت كرد. طبق سنت، در اين جشنواره، در كنار جشن‌ها و شادي‌ها، اهالي منطقه گاوها، گوسفندان، مرغ‌ها، اسب‌ها و دام‌هاي ديگر خود را به نمايش مي‌گذاشتند و به‌ بهترين‌ها جايزه‌ مي‌دادند.

همان طور كه گالتون در بخش‌هاي مختلف جشنواره قدم مي‌زد، به يك مسابقه‌ي حدس وزن رسيد. گاو نر درشتي را به نمايش گذاشته بودند، و مردم صف كشيده بودند تا وزن گاو را حدس بزنند. مسابقه از اين قرار بود كه هركس شش پني مي‌داد و برگه‌اي شماره خورده مي‌گرفت كه در آن، بعد از نام و نشاني‌اش، تخمين خودش را از وزن گاو حدس مي‌زد، و قرار بود به بهترين تخمين‌ها، جايزه‌ بدهند.
هشتصد نفر در اين مسابقه شركت، و بختشان را امتحان كردند. خيلي از آن‌ها كشاورز يا قصاب‌هايي بودند كه به‌طور طبيعي، متخصص اين كار به‌نظر مي‌رسيدند و قاعدتاً بايد به‌خوبي وزن گاو را تخمين مي‌زدند، اما وقتي نتيجه‌ را اعلام كردند، افراد خيلي كمي توانسته بودند تخميني نزديك به وزن واقعي گاو بزنند و اتفاقاً بيشتر اين افراد، تخصص خاصي در دامداري نداشتند و احتمالاً حدسشان تصادفي نزديك به واقعيت درآمده بود، اما هيچ كس نتوانسته بود وزن دقيق گاو را تعيين كند.
گالتون علاقه‌مند شد تا ببيند ميانگين وزن‌هاي تخميني اين هشتصد نفر چه اندازه‌اي بوده است، و مي‌خواست با اين محاسبه، ثابت كند كه «همه» اغلب موارد در اشتباهند. بنابراين، سراغ برگزاركننده‌هاي مسابقه رفت و فرم‌هاي شركت در مسابقه را از آن‌ها قرض گرفت. 13 فرم را به‌علت ناخوانا بودن كنار گذاشت، و تخمين ثبت شده در 787 برگه‌ي ديگر را روي نمودار برد و ميانگين آن را محاسبه كرد. اين ميانگين، به‌طور كمّي، «خرد جمعي» يا «هوش جمعي» مردم پليموث را مشخص مي‌كرد. يعني اگر اين هشتصد نفر در يك نفر تجميع مي‌شدند، تخمين آن يك نفر، اين عدد مي‌بود.
حدس گالتون اين بود كه تخمين ميانگين شركت‌كنندگان، بايد بسيار با وزن واقعي گاو فاصله داشته باشد،‌ چرا كه فقط چند نفر توانسته بودند وزني نزديك به وزن گاو را ثبت كنند و تعداد زيادي، وزن‌هايي بسيار دور از واقعيت را پيشنهاد كرده بودند.
اما گالتون در اشتباه بود. «خرد جمعي» حدس زده بود كه وزن گاو، بايد 1.197 پوند باشد، و وزن واقعي گاو، 1.198 پوند بود. به عبارت ديگر، حدس كلي جمعيت، دقيقاً درست بود.
نتيجه‌اي كه مي‌شود از اين آزمايش گرفت، اين است كه در شرايط مناسب، جوامع به‌شكلي خارق‌العاده باهوشند، و هوش جامعه از هوش باهوش‌ترين افراد جامعه بيشتر است، و حتي اگر بيشتر افراد عضو جامعه، از هوش بالايي برخوردار نباشند، تصميم كلي آن جامعه، خردمندانه خواهد بود.
اين هوش يا خرد جمعي، در زمينه‌هاي مختلفي فعال است. خرد جمعي است كه باعث مي‌شود موتور جستجوي گوگل، از ميان ميليون‌ها صفحه، همان صفحه‌اي را پيدا كند كه حاوي مطلب مورد نظر ما است. خرد جمعي خطا نمي‌كند، اما افراد ــ حتي باهوش‌ترين و عالم‌ترين آن‌ها ــ خطا مي‌كنند.
روابط عمومي در هر سازماني به عنوان مشاور در امر مديريت بايد ضمن شناسايي و طبقه بندي دقيق مخاطبان خود از نيروي عظيم خرد جمعي به عنوان موتور محركه ي سازمان استفاده كند، وبراي اين مهم بايد هميشه به ياد داشت باشد كه:

1. هميشه اودرست نمي گويد، ديگران هم مي توانند نظرات صائب تري داشته باشند؛
2. ديگران هم مي توانند فهم درستي از مسائل داشته باشند؛
3. نبايد تصور كند كه هميشه فقط راهي كه سازمان مي گويد درست است؛
4. مخاطباني كه نظرشان با سازمان موافق نيست، دشمن سازمان نيستند؛
5. برا حل يك مسئله، راه حل سازمان تنها راه حل نيست؛
6. ديگران هم حق دارند به طور منطقي با نظرات سازمان مخالفت كنند.

روابط عمومي مي توند با بهره گيري ازويژگي هاي خرد جمعي و بكار بستن درست آنها ، نسبت به هدايت افكار عمومي در جهت رشد و تعالي سازمان؛ نقشي بي بديل ايفا كند.